پایگاه اینترنتی آخرین بت شکن

محمدرضا محمدزاده پنج شنبه 30 آذر 1391 19:59 ::

 

أَخراج

اخراج بر وزن افعال به معنی خروج ها ست که این خروج هارا در آخرالزمان به وقوع می پیوندد و از نشانه های ظهور است. که از جمله این خروج ها می توان به خروج های ((دجال ، سفیا­نی ، سیدحسنی ، سید خراسانی ، شعیب بن صالح ، شیصبانی ،  عوف سلمی و یما­­نی))

به ادامه مطلب توجه کنید

خروج دجال
«دجّال» در زبان عربي به معناي «آب طلا» و طلا اندود کردن است و به همين علت، افراد بسيار دروغ‏گويي که باطل را حق جلوه مي‏دهند «دجّال» ناميده مي‏شوند. [1] .
دجّال ستمکاري است که در آخِرُالزّمان، مردم را گمراه خواهد کرد و در هر سه دين يهوديت، مسيحيت و اسلام مطرح شده است. [2] گاهي افرادي در هر سه جامعه ديني مي‏گويند: دجّال تولد يافته و زنده است.
در روايات فراواني از خروج «دجّال» به عنوان نشانه ظهور و در برخي ديگر از آن به عنوان يکي از «اَشْراطُ السَّاعَة» ياد شده است. اين نشانه، در کتاب‏هاي اهل سنّت از نشانه‏هاي برپايي قيامت دانسته شده [3] ؛ ولي در منابع روايي شيعه از آن به عنوان حادثه‏اي مقارن ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام ياد شده است. [4] .
در مورد اصل دجّال، چند احتمال وجود دارد:
يک. دجّال، نام شخص معيني نيست و هر کسي که با ادعاهاي پوچ و بي‏اساس و با توسل به حيله‏گري و نيرنگ، در صدد فريب مردم باشد، دجّال است. اينکه در روايات از «دجّال»هاي فراوان سخن به ميان آمده اين احتمال را تقويت مي‏کند.
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرموده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّي يَخْرُجَ المَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَلايَخْرُجُ الْمَهدِيّ حَتَّي يَخْرُجَ سِتُّونَ کَذَّاباً کُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِيٌّ» [5] ؛ «قيامت، برپا نمي‏شود، تا وقتي که مهدي‏عليه السلام از فرزندانم قيام کند و مهدي‏عليه السلام قيام نمي‏کند، تا وقتي که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگويد، من پيامبرم».
در روايات، از اين «دجّال»ها و دروغگويان فراوان نام برده شده است، در بعضي دوازده و در برخي سي، شصت و هفتاد دجّال آمده است. [6] .
از ميان اين «دجّال»ها، فردي که در دروغ‏گويي، حيله‏گري و مردم فريبي سرآمد همه دجالان و فتنه‏اش از همه بزرگ‏تر است، نشانه ظهور مهدي‏عليه السلام و يا برپايي قيامت است. بر اين اساس دو نوع دجّال هست: يکي همان دجّال حقيقي و واقعي است که پس از همه «دجّال»ها مي‏آيد و ديگري گروهي شياد و دروغگويند که دست به فريب‏کاري، تحميق و گمراهي مردم مي‏زنند.
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «پيش از خروج دجّال، بيش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد». [7] .
حقيقت داستان دجّال، بيانگر اين واقعيت است که در آستانه هر انقلابي افراد فريبکار و منافق - که معتقد به نظام‏هاي پوشالي گذشته و حافظ سنت‏ها و ضد ارزش‏هايند - براي نگه‏داشتن فرهنگ و نظام جاهلي گذشته، همه تلاش خود را به کار مي‏گيرند و با سوء استفاده از زمينه‏هاي فکري و اجتماعي و احساسات مردم، دست به تزوير و حيله‏گري مي‏زنند تا آنان را نسبت به اصالت و تحقّق انقلاب و استواري رهبران آن، دلسرد و دو دل کنند و با شيطنت، آنان را به کژ راهه برند!
در انقلاب جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام، چنين خطري پيش‏بيني شده است و از آنجايي که اين انقلاب از همه انقلاب‏هاي تاريخ بزرگ‏تر و گسترده‏تر است، خطر فريبکاران دجّال صفت نيز به مراتب بيشتر و گسترده‏تر است. در آستانه ظهور، آنان همه تلاش خويش را به کار خواهند گرفت که مردم را فريب دهند و آنها را نسبت به نتيجه آن دلسرد و نااميد سازند و بالاخره از پيروزي حتمي آن جلوگيري کنند!
البته در اين احتمال مي‏توان گفت: ممکن است يکي از آن دجّال‏ها - صفات زشت در او بيشتر از همه متبلور است - نشانه ظهور باشد.
دو. احتمال دوم آن است که فردي معيّن و مشخص، به عنوان «دجّال» دردوره غيبت - با همان ويژگي‏هايي که براي وي بيان شده است - خروج مي‏کند و مردم را به انحراف مي‏کشاند.
برخي با استناد بعضي از روايات او را زنده مي‏دانند. براي مثال گفته مي‏شود او در زمان حضرت رسول اکرم‏صلي الله عليه وآله موجود بوده و تا زمان خروج زنده خواهد ماند. [8] .
نگراني مردم از دجّال بدان اندازه بود که خليفه دوم هنگام فتح شام، از علماي اهل کتاب درباره دجّال پرسيد. پس نام دجّال نزد افراد و جوامع ديني پيوسته مطرح بوده است و برخي از کتاب‏ها و فيلم‏ها نام «دجّال» بر خود دارند. «دجّال» لقب دغل‏بازي است که نزد يهوديان «آرميلوس» و نزد مسلمانان «صائدبن صيد» ناميده مي‏شود. [9] .
اصل داستان «دجّال» در کتاب‏هاي مقدس مسيحيان نيز آمده است در انجيل واژه «دجّال» بارها به کار رفته و از کساني که منکر حضرت مسيح باشند و يا «پدر و پسر» را انکار کنند، به عنوان «دجّال» ياد شده است:
«دروغگو کيست؛ جز آنکه مسيح بودن عيسي را انکار کند. آن دجّال است که پسر و پدر را انکار کند». [10] .
طرفداران احتمال دوم به اين روايت نيز استناد کرده‏اند: اصبغ بن نباته از حضرت علي‏عليه السلام پرسيد: يا اميرالمؤمنين! دجّال کيست؟
آن حضرت فرمود: «دجّال صائدبن صائد (صيد) است. بدبخت کسي است که او را تصديق کند و خوشبخت آن است که او را تکذيب کند. از شهري بر آيد که آن را اصفهان نامند از دهي که آن را يهوديه گويند. [11] چشم راستش ممسوح و چشم ديگرش بر پيشاني است و مانند ستاره صبح مي‏درخشد، در آن نقطه عَلَقه‏اي است که با خون در آميخته است. و ميان دو چشمش نوشته است: «کافر» هر خواننده و بي‏سواد آن را مي‏خواند. در درياها فرو مي‏شود و آفتاب با او مي‏گردد. مقابل او کوهي از دود و عقبش کوهي سپيد است که مردم تصور مي‏کنند طعام است. در زمان قحطيِ سختي خروج مي‏کند. در حالي که بر حمار سپيدي سوار است. هر گام حمارش يک ميل است و زمين منزل به منزل زير پايش نَوَرديده شود و بر آبي نگذرد جز آنکه فرو رود تا روز قيامت. به آوازي که همه جن و انس و شياطين - در شرق و غرب - عالم آن را مي‏شنوند، فرياد کند: اي دوستان من! نزد من آييد. منم آنکه آفريد و تسويه کرد و تقدير کرد و رهبري نمود. منم پروردگار شما.
دشمن خدا دروغ مي‏گويد!
او يک چشمي است که غذا مي‏خورد و در بازارها راه مي‏رود. به راستي که پروردگار شما نه يک چشم است، و نه غذا مي‏خورد، نه راه مي‏رود و نه زوال دارد! و برتر است خدا از اين اوصاف؛ برتري بزرگي. آگاه باشيد! بيشترِ پيروانش در آن روزگار ناپاک زادگانند و صاحب پوستين‏هاي سبز! خداوند او را در شام بر سر گردنه‏اي که آن را «افيق» نامند - به دست کسي که عيسي‏عليه السلام پشت سرش نماز مي‏خواند - هنگامي که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد - خواهد کشت. آگاه باشيد بعد از آن، حادثه بزرگ و قيامت کبري باشد. [12] .
سه. برخي نيز اين احتمال را مطرح کرده‏اند که مراد از «دجّال» همان سفياني است که درکتاب‏هاي اهل سنّت بيشتر به عنوان «دجّال» و در کتاب‏هاي شيعي به عنوان سفياني آمده است. [13] البته اين احتمال مردود است.
چهار. دجّال، کنايه از کفر جهاني و سيطره فرهنگ مادي بر همه جهان است. برخي از اهل نظر، اين احتمال را تقويت کرده و همه ويژگي‏هايي را که براي دجّال بيان شده، با ويژگي‏هاي استکبار برابر دانسته‏اند.
«استکبار» به معناي واقعي، دجّال است که خود را قيّم ملت‏ها مي‏داند و با تکيه به ثروت انبوه و قدرت عظيم، در همه جاي زمين دخالت مي‏کند و همه را به زير سلطه خويش مي‏آورد. [14] .
در منابع اهل سنّت عمدتاً سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عيسي‏عليه السلام است. [15]
 
خروج سفياني
پيش از قيام حضرت مهدي‏عليه السلام مردي از نسل ابوسفيان در منطقه شام خروج مي‏کند و با تظاهر به دينداري، گروه زيادي از مسلمانان را فريب مي‏دهد و بخش گسترده‏اي از سرزمين‏هاي اسلامي را به تصرف خود در مي‏آورد. او بر مناطق پنجگانه - شام، حمص، فلسطين، اردن، قنسرين و منطقه عراق - سيطره مي‏يابد و در کوفه و نجف، به قتل عام شيعيان مي‏پردازد و براي کشتن و يافتن آنان جايزه تعيين مي‏کند. [1] .
از روايات استفاده مي‏شود مدت حکومت او نه ماه است. [2] سفياني، با اين که از خبيث‏ترين و پليدترين مردمان است؛ ولي همواره ذکر «يا رب يا رب» بر زبانش جاري است. [3] .
وي آن گاه که از ظهور حضرت حجّت‏عليه السلام با خبر مي‏گردد، با سپاهي عظيم به جنگ وي مي‏رود. وي در منطقه «بيداء» (بين مکه و مدينه) با سپاه امام‏عليه السلام برخورد مي‏کند و به امر خدا، همه لشکريان وي - به جز چند نفر - در زمين فرو مي‏روند و هلاک مي‏شوند. [4] ( خسف به بيداء)
از روايات استفاده مي‏شود خروج سفياني از نشانه‏هاي حتمي ظهور است [5] ؛ ولي اين که سفياني کيست و چه ويژگي‏هايي دارد و چگونه خروج مي‏کند و... چندان روشن نيست. از برخي روايات استفاده مي‏شود: نام وي عثمان بن عنبسه [6] و از خاندان ابوسفيان است که در دوره غيبت خروج مي‏کند. البته برخي اين احتمال را مردود و سند آن روايات را ضعيف دانسته‏اند. [7] .
در برخي از روايات از امام‏عليه السلام در مورد نام سفياني پرسيده شد و آن حضرت از بيان آن خودداري کردند؛ [8] حال آنکه اگر نام وي مشخص بود، دليلي نداشت که از بردن نام وي خودداري کند.
برخي معتقدند: سفياني فرد مشخصي نيست؛ بلکه فردي است با ويژگي‏هاي ابوسفيان که در آستانه ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام به طرفداري از باطل، خروج مي‏کند و مسلمانان را به انحراف مي‏کشاند.
اينها در بيان نظر خود مي‏گويند: در حقيقت، ابوسفيان، به عنوان سر سلسله سفيانيان، سمبل و نماد پليدي است او غارتگري بود که با رباخواري، زورگويي و چپاول اموال مردم، ثروت‏هاي هنگفتي به چنگ آورده بود و از راه فريب و استثمار توده‏هاي ستم کشيده و ترويج خرافات و دامن زدن به نظام طبقاتي جاهلي، قدرت فراواني داشت.
ابوسفيان، به عنوان سردمدار شرک و بت پرستي و سرمايه داري طاغوتي، هر نوع حرکت و جنبشي را که دم از عدالت، برادري و آزادي مي‏زد، دشمن شماره يک خود مي‏دانست و با قدرت تمام در برابر آن به مبارزه بر مي‏خاست. [9] .
بر اساس اين ديدگاه سفياني، فردي است با اين ويژگي‏ها که در برابر انقلاب بزرگ و جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام خروج مي‏کند و تلاش‏هاي فراواني براي رودررويي با آن به عمل مي‏آورد.
بنابراين، در حقيقت سفياني يک جريان است، نه يک شخص. سفياني جريان باطل در بستر تاريخ است، و بر فرض هم که سفياني را از نسل ابوسفيان بدانيم، اشکالي به وجود نمي‏آيد و آخرين مهره اين زنجيره، همان سفياني است که در آستانه ظهور قائم‏ عليه السلام خروج مي‏کند.
خروج سيد حسني
از جمله نشانه‏هاي ظهور «خروج سيد حسني» از طرف ديلم است. درباره شخصيت سيد حسني در روايات سخني نيامده، ولي رواياتي که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودي به معرفي او پرداخته است.
علامه مجلسي‏رحمه الله گفته است: در حديث مفضل از حضرت صادق‏عليه السلام آمده است که فرمود: «حسني آن جوانمرد خوشرويي که از طرف ديلم خروج مي‏کند و با بيان فصيحي که دارد، فرياد بر مي‏آورد: اي آل احمد! اجابت کنيد. دردمند پريشان حال را و آنکه از پيرامون ضريح (شايد مراد کعبه باشد) ندا مي‏کند؛ پس گنجينه‏هاي الهي در طالقان او را اجابت مي‏کنند. [آنها] گنج هايي از طلا و نقره نيستند؛ بلکه مرداني اند همانند قطعه‏هاي آهن. بر اسب‏هاي چابک سوار گشته و حربه‏هايي به دست مي‏گيرند. پيوسته ستمگران را مي‏کشند تا اينکه وارد کوفه مي‏شوند. در حالي که بيشتر جاهاي زمين از لوث وجود بي‏دينان پاک گشته، سيد حسني آنجا را محل اقامت خود قرار مي‏دهد.
آن گاه خبر ظهور مهدي‏عليه السلام به سيد حسني و اصحابش مي‏رسد، اصحاب به او مي‏گويند: اي فرزند پيغمبر! اين کيست که در قلمرو ما فرود آمده؟ مي‏گويد: برويم ببينيم او کيست - در صورتي که به خدا قسم سيد حسني مي‏داند او مهدي‏عليه السلام است و بدين جهت اين سخن را مي‏گويد که به يارانش آن حضرت را بشناساند - پس سيد حسني بيرون مي‏آيد تا اينکه به مهدي‏عليه السلام مي‏رسد. آن گاه مي‏گويد: اگر تو مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله هستي، پس عصاي جدّت پيامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه (سحاب) اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصيل رسول خدا و مصحف اميرمؤمنان کجا است؟
پس آن حضرت تمام اينها را به او نشان مي‏دهد. آن گاه عصاي پيامبر را مي‏گيرد و در سنگ سختي مي‏کارد، فوراً برگ مي‏دهد. منظورش از اين کار آن است که بزرگواري و فضيلت حضرت مهدي‏عليه السلام را به اصحاب خود بنماياند تا با آن حضرت بيعت کنند.
پس سيد حسني عرضه مي‏دارد: اللّه اکبر اي فرزند پيغمبر! دستت را بده تا با شما بيعت کنيم. حضرت مهدي‏عليه السلام دستش را دراز مي‏کند، سيد حسني و اصحابش بيعت مي‏کنند». [1] .
مرحوم کليني پايان کار سيد حسني را در ضمن روايتي از امام صادق‏عليه السلام اين گونه نقل کرده است: «فَيَبتَدِرُ الحَسَنِيُّ اِلَي الخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيهِ اَهْلُ مَکَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَيَبْعَثُونَ بِرَأسِهِ اِلَي الشَّامِيِّ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِکَ صَاحِبُ هَذَا الاَمرِ...» [2] ؛ «... و آن گاه که [سيّد] حسني خروج خود را آغاز مي‏کند، اهل مکه بر او هجوم آورده، او را به قتل مي‏رسانند و سر او را بريده براي شامي مي‏فرستند و دراين هنگام صاحب الامر ظهور خواهد کرد...».
نعماني نيز مي‏نويسد: «يعقوب سراج گويد: به امام صادق‏عليه السلام عرض کردم: فرج شيعيان شما کي خواهد بود؟ پس فرمود: آن گاه که فرزندان عباس به اختلاف پردازند و حکومت ايشان سست گردد. [راوي] حديث ياد شده را به عينه ذکر کرده تا رسيده است به ذکر آلات جنگي و زين و افزوده است: «تا اينکه بر فراز مکه فرود آيد، و شمشير را از نيامش بيرون مي‏کشد، و زره را مي‏پوشد و پرچم و برد را باز مي‏کند. عمامه را به سر مي‏گذارد و عصا را به دست مي‏گيرد و از خداوند درباره ظهورش اجازه مي‏خواهد.
پس يکي از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه مي‏شود و نزد حسني آمده او را از خبر آگاه مي‏کند. حسني به خروج از آن حضرت پيش‏دستي مي‏کند؛ پس مردم مکه بر او شوريده و او را به قتل مي‏رسانند و سرش را به نزد شامي مي‏فرستند. پس در اين هنگام صاحب اين امر ظهور مي‏کند و مردم با او بيعت کرده از او پيروي مي‏کنند...». [3] .
برخي، از اين دو روايت استفاده کرده‏اند که «سيد حسني» همان نفس زکيّه است.
خروج خراساني
در برخي از روايات «خروج خراساني» به عنوان يکي از نشانه‏هاي ظهور بيان شده است. اگر چه در اين روايات به روشني او معرفي نشده است؛ ولي برخي او را مردي از بني‏تميم دانسته‏اند. [1] .
اغلب رواياتي که نام او را برده‏اند، از خراساني همراه سفياني ياد کرده‏اند. امام صادق‏عليه السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ الخُراساني وَالسُّفياني وَاليَماني فِي سَنَةٍ واحِدَةٍ فِي شَهْرٍ واحِدٍ في يَوْمٍ واحِدٍ وَلَيْسَ فيها رايَةٌ بِأَهْدَي مِنْ رايَةِاليَماني يَهدِي إِلَي الْحَقِّ» [2] ؛ «خروج خراساني، سفياني و يماني در يک سال و يک ماه و يک روز تحقق مي‏يابد و در بين آنها پرچمي هدايتگرتر از يماني نيست که او به حق هدايت مي‏کند».
و در برخي روايات از خراساني و سفياني به دو اسب مسابقه تشبيه شده‏اند که خراساني از مشرق و سفياني از مغرب به طرف کوفه در حرکت‏اند. [3] .
البته روايتي نيز از خروج او به عنوان يکي از نشانه‏هاي حتمي قيام حضرت مهدي‏عليه السلام ياد شده که به جاي خروج يماني ذکر شده است. [4] .
خروج شعيب بن صالح
يکي از نشانه‏هاي ظهور، خروج مردي به نام شعيب بن صالح در سمرقند و يا نيشابور است. شيخ طوسي‏رحمه الله خروج او را به نقل از امام سجادعليه السلام اين گونه بيان کرده است: «خروج شعيب بن صالح پس از عوف سلمي و قبل از خروج سفياني است». [1] « ثُمَّ يَکُونُ خُرُوجُ شُعَيبَ بْنَ صالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْد ثُمَّ يَخْرُجُ السُّفياني...»
راوندي نيز از امام سجادعليه السلام نقل کرده است: «پس خروج شعيب صالح از سمرقند است». [2] شيخ صدوق‏رحمه الله خروج او را از نيشابور ذکر کرده است. [3] .
از برخي روايات ديگر استفاده مي‏شود: او پرچم‏دار حضرت مهدي‏عليه السلام و به عنوان پيش قراول آن حضرت انجام وظيفه مي‏کند. [4] .
خروج شيصباني
مراد از «شيصباني» در روايات اهل بيت‏عليهم السلام، مردي از بني عباس و يا مردي دشمن اهل بيت‏عليهم السلام است؛ زيرا امامان‏عليهم السلام بني عباس را به بني شيصبان تعبير مي‏کردند و آن نام مردي بدکردار يا گمنامي [1] است و آن بزرگواران دشمن خود را به طور کنايه با اين کلمه نام برده‏اند. «شيصبان» در لغت نامي از نام‏هاي ابليس است. پس از آنکه قدرت در دست زمينه سازان خراساني و طرفداران آنان قرار مي‏گيرد، شيصباني در عراق خروج مي‏کند.
از جابر جعفي نقل شده است: «از ابوجعفر امام باقرعليه السلام درباره سفياني سؤال کردم، حضرت فرمود: «وَاَنّي لَکُمْ بِالسُّفياني حَتَّي يَخْرُجَ قَبْلَهُ الشَّيْصباني يَخْرُجُ مِنْ اَرْضِ کُوفان يَنْبَعُ کَما يَنْبَعُ الماءُ فَيَقتُلُ وَفْدَکُم فَتَوَقَعُوا بَعدَ ذلکَ السُّفياني وَ خُروجَ القائِمِ‏عليه السلام» [2] ؛ «سفياني خروج نمي‏کند؛ مگر آنکه قبل از او شيصباني در سرزمين کوفان خروج کند. او همچون جوشيدن آب از زمين مي‏جوشد و فرستادگان شما را به قتل مي‏رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفياني و ظهور قائم‏عليه السلام؛ باشيد».
 
خروج عوف سلمي
يکي از نشانه‏هاي ظهور، خروج مردي به نام عوف سلمي از سمرقند است. وقتي به امام سجادعليه السلام گفته شد، ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام را توصيف و دلايل و نشانه‏هاي آن را ذکر فرماييد، حضرت فرمود: «قبل از ظهور او، خروج مردي خواهد بود که به او عوف سلمي گفته مي‏شود. محل خروج او زمين جزيره و منزل او تکريت و مقتل او مسجد دمشق است».
«يَکُونُ ‏قَبْلَ خُرُوجِهِ‏ خُرُوجُ‏ رَجُلٍ يُقالُ لَهُ عَوْفُ ‏السَّلْمِيّ بِاَرْضِ الجَزيرَةِ وَيَکُونُ مَأْواهُ تَکْريتُ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقٍ...» [1] .
خروج يماني
يکي از نشانه‏هاي حتمي ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام، خروج سرداري از اهل يمن است [1] که مردم را به حق و عدل دعوت مي‏کند. [2] اين نشانه در منابع اهل سنّت ذکر نشده؛ ولي در مصادر شيعه، روايات فراواني در اين باره وجود دارد؛ به گونه‏اي که برخي آنها را مستفيض دانسته‏اند. [3] .
امام باقرعليه السلام فرموده است: «... خروج سفياني و يماني و خراساني در يک سال و يک ماه و يک روز واقع خواهد شد؛ با نظام و ترتيبي همچون نظام يک رشته که به بند کشيده شده است. هر يک از پي ديگري [مي‏آيد] و جنگ قدرت و هيبت از هر سوي فراگير مي‏شود. واي بر کسي که با آنان دشمني و ستيز کند! در ميان پرچم‏ها راهنماتر از پرچم يماني نباشد که آن پرچم هدايت است؛ زيرا دعوت به صاحب شما مي‏کند و هنگامي که يماني خروج کند، خريد و فروش سلاح براي مردم و هر مسلماني ممنوع است. چون يماني خروج کرد، به سوي او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدايت است. هيچ مسلماني را روا نباشد که با آن پرچم مقابله کند. پس هر کس چنين کند او از اهل آتش است؛ زيرا او به سوي حق و راه مستقيم فرا مي‏خواند». [4] .
خروج يماني، اجمالاً از نشانه‏هاي حتمي ظهور است؛ هرچند جزئيات و چگونگي قيام وي روشن نيست. امام صادق‏عليه السلام همزماني خروج سفياني و يماني را اين گونه وصف فرموده است: «يماني و سفياني همچون دو اسب مسابقه‏اند». «اليَمانِيُ وَالسُّفيانِيُ کَفَرَسَي رِهانٍ» [5] .


مطالب تصادفی



توهین به امامان
تعداد بازدید:<-PostHit->

اولین حکومت مهدوی
تعداد بازدید:<-PostHit->

وضایف شیعه(فایل صوتی)
تعداد بازدید:<-PostHit->

الگو (ویژه خواهران)
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب مرتبط



<-PostTitle->
تعداد بازدید:<-PostHit->

مطالب پر بازدید



قلب خون مهدی (عج)
تعداد بازدید:14193


سریال ضد اسلامی عمر فاروق
تعداد بازدید:6204


سرداب سامرا
تعداد بازدید:4724


خونین جگر
تعداد بازدید:4710


مدل گوشی شما چیست؟
تعداد بازدید:4309
صلوان یادت نره!!!!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: